تنگ میدانی

لغت نامه دهخدا

تنگ میدانی. [ ت َ م َ / م ِ] ( حامص مرکب ) کم وسعتی میدان. محدودیت :
فلک هم مرکبی تند است کژجولان که چون کشتی
عنان بر پاردم دارد ز روی تنگ میدانی.خاقانی.رجوع به ماده قبل و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

کم وسعتی میدان . محدودیت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تک نیت فال تک نیت