بوسه جای

لغت نامه دهخدا

بوسه جای.[ س َ / س ِ ] ( اِ مرکب ) جایی که بر آن بوسه دهند. ( آنندراج ). لبها. ( ناظم الاطباء ). بوسه گاه :
زغیرت دو لب من دو دیده خون گردید
چو آستانه تو بوسه جای خویش کنم.امیرخسرو ( از آنندراج ).زهره دیداری که آتش عشق او آب حیات جانها بود و خاک درگاه او بوسه جای دلها. ( سندبادنامه ).

فرهنگ فارسی

جایی که بر آن بوسه دهند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال رابطه فال رابطه فال تاروت فال تاروت فال مکعب فال مکعب استخاره کن استخاره کن