جالیزبان

لغت نامه دهخدا

جالیزبان. ( اِ مرکب ) مرکب از جالیز و پسوند بان. دارنده جالیز نگهدار جالیز. باغبان. خداوند بوستان.

فرهنگ عمید

نگهبان جالیز، پالیزبان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال چای فال چای فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت