پی جویی

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) جست و جو، کاوش .

فرهنگ عمید

رد و اثر چیزی را جستجو کردن.

فرهنگ فارسی

عمل پی جو ۱- جستن اثر پا. ۲- جستجو تفحص کاوش .

فرهنگستان زبان و ادب

[عمومی] ← پی جویی کردن

ویکی واژه

جست و جو، کاوش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم