انتقام کردن

لغت نامه دهخدا

انتقام کردن. [ اِ ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مکافات کردن :
سفیه را بسفاهت جواب بازمده
ز بیوفا بوفا انتقام باید کرد.ناصرخسرو.هزار زخم پیاپی گر اتفاق افتد
ز دست دوست نشاید که انتقام کنند.سعدی.

فرهنگ فارسی

مکافات کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم