بی ذوقی

لغت نامه دهخدا

بی ذوقی. [ ذَ / ذُو ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی بی ذوق.بیمزگی. || بی سلیقگی. ( ناظم الاطباء ). || عدم قدرت احساس زیبائیها. مقابل باذوقی.

فرهنگ فارسی

۱ - بیمزگی . ۲ - بی سلیقگی . ۳ - عدم قدرت احساس زیباییها مقابل باذوقی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال میلادی فال میلادی فال تک نیت فال تک نیت