خود داشتن

لغت نامه دهخدا

خود داشتن. [ خوَدْ / خُدْ ت َ ] ( مص مرکب ) کف نفس کردن. حفظ خود کردن. مواظب خود بودن. دم نزدن.بیخود سخن نگفتن. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
اگر خود بدارند با خویشتن
بزرگان که باشند از آن انجمن.فردوسی.

فرهنگ فارسی

کف نفس کردن حفظ خود کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس