خانک

لغت نامه دهخدا

خانک. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است که بفاصله یک هزارگزی در جنوب قریه وازه نزدیک دریای کلتویا واقع و در علاقه حکومت درجه 3 جدران مربوط بولایت جنوبی بین خط 69 درجه و 27 دقیقه و 35 ثانیه طول البلد شرقی و خط 33 درجه و 23 دقیقه عرض البلد شمالی قراردارد. ( از قاموس جغرافیایی افغانستان ج 2 ).
خانک. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک. واقع در 18 هزارگزی شمال خاوری طرخوران و 18 هزارگزی تفرش و 6 هزارگزی بند ساوه. ناحیه ای است واقع در دامنه کوهسار با آب و هوای مناطق سردسیری و دارای 400 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک وفارسی زبانند. آب آنجا از قنات و محصول آن غلات و گردو و بادام و توتون و بن شن و پنبه است. شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم و گلیم بافی است و راه مالرو میباشد. مزرعه : خرک ، ون آباد، سارک ، قنات ولی ، حاجی خلیل جزء این ده است. در کوه قزل قیه طلا و در کوه دمرپوخی آهن وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).
خانک. [ ن َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان گلنگور بخش خاش شهرستان زاهدان. واقع در 28 هزارگزی باختر خاش و 8 هزارگزی باختر شوسه خاش به زاهدان. ناحیه ای است واقع در جلگه ، گرمسیر و مالاریایی و دارای 200 تن سکنه که سنی مذهب و بلوچی زبانند. این ده از قنات مشروب میشود و محصولاتش غلات ، لبنیات ، ذرت و پنبه است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. راه آنجا مالرو میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگستان زبان و ادب

{bin} [ژئوفیزیک] پهنۀ میان خط های مجاور در یک شبکه بندی خطی واقع بر روی یک سطح
{cell} [شیمی] وسیله ای به شکل مکعب مستطیل، معمولاً از جنس کوارتز، که نمونۀ مورد آزمایش در آن قرار داده می شود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال سنجش فال سنجش فال عشق فال عشق فال نوستراداموس فال نوستراداموس