تیرماهی

لغت نامه دهخدا

تیرماهی. ( اِ مرکب ) نوعی از انگور است. ( برهان ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) :
تا وقت مهرگان همه گیتی چو زر بود
از آب تیرماهی و از باد مهرگان.منوچهری.تیره شد همچون عصیر تیرماهی آب جوی
شد چو آب تیرماهی خم به خم اندرعصیر.میرمعزی ( از آنندراج ).|| نوعی از ماهی ، از عالم تیرمار. ( آنندراج ). || نام داروئی هم هست. ( برهان ) ( شرفنامه منیری ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || زنجبیل. ( الفاظ الادویه ). || گزر و زردک را نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).
تیرماهی. ( ص نسبی ) خریفی. خزانی.پائیزی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). خریفی. || منسوب به تیرماه و تابستانی. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- منسوب به تیرماه. ۲ - پاییزی پاییزه.( توضیح در قدیم تیر ماه در فصل پاییز می افتاد ) . ۳ - در محصولی که در پاییز کشته باشند( بیشتر در سیستان ) .

دانشنامه عمومی

تیرماهی ( نام علمی: Ptereleotrinae ) نام یک زیرخانواده از زیرراسته گاوماهی واران است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال عشقی فال عشقی فال فنجان فال فنجان