تشمت

لغت نامه دهخدا

تشمت. [ ت َ ش َم ْ م ُ ] ( ع مص ) خائب بازگردیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). خائب و بدون غنیمت بازگشتن قوم. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی لَا تُشْمِتْ بِیَ ﭐلْأَعْدَاءَ: مرا دشمن شاد نکن
ریشه کلمه:
شمت (۱ بار)
شمات و شماتت: شاد شدن به بلالی دشمن (راغب) . هارون به موسی گفت: دشمنان را به جهت من شادمان مکن. (که آنهاببینند تو مرا عتاب و مؤاخذه می‏کنی و از گرفتاری من شاد شوند) تشمیت عاطس آن است که وقت عطسه کردن کسی او را دعا کنیم و یرحمک اللّه بگوئیم در اقرب از ابوعلی نقل می‏کند: آن دعا ایت تا شخص به حال شماتت نیافتدو راغب گفته: گوئی آن ازاله شماتت به وسیله دعاست مثل تمرین در ازاله مرض. این لفظ در قرآن فقط یکبار آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال راز فال راز فال تماس فال تماس فال میلادی فال میلادی