باز زر

لغت نامه دهخدا

باز زر. [ زِ زَ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) باز زرین پر، کنایه از آفتاب عالمتاب است. ( آنندراج ) :
خیز که باز باز زر بر سر چتر نیلگون
گشت پدید باز مرغ از غم دل فغان گرفت.( از آنندراج ).صفت آفتاب. ( مجموعه مترادفات ). و رجوع به باز زرین پر شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از افتاب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال احساس فال احساس