کوتاه جامه

لغت نامه دهخدا

کوتاه جامه. [ م َ / م ِ ] ( ص مرکب ) که لباس او کوتاه باشد :
آنچه کوتاه جامه شد جسدش
کردم از نظم خود درازقدش.نظامی.

فرهنگ فارسی

که لباس او کوتاه باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد فال چای فال چای