هم اغوشی

لغت نامه دهخدا

( هم آغوشی ) هم آغوشی. [ هََ ] ( حامص مرکب ) همخوابی.هم آغوش شدن. اعتناق. معانقه. ( یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ معین

( هم آغوشی ) (هَ ) (حامص . ) در بغل کسی بودن .

فرهنگ عمید

۱. جماع.
۲. [مجاز] آمیزش، اختلاط.

فرهنگ فارسی

( هم آغوشی ) در بغل کسی بودن تاکمان وقف هم آغوشی زه ساخته ای برناوک مژه چشم زره ساخته ای . ( طالب آملی )
همخوابی هم آغوش شدن اعتناق
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ای چینگ فال ای چینگ فال چای فال چای