نیک نهادی

لغت نامه دهخدا

نیک نهادی. [ ن ِ / ن َ ] ( حامص مرکب ) خوش طینتی. نیکوفطرتی. نیک نهاد بودن :
به جوانمردی و تشریف نوازی مشهور
به توانگردلی و نیک نهادی مشهود.سعدی.|| بلاهت. بله. ( از منتهی الارب ) ( یادداشت مؤلف ). ساده لوحی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم