مدارا و عفو

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کلید واژگان: مدارا، عفو، خشم، قرآن، حدیث.
«مدارا و عفو» از مهم ترین عناصر استوارسازی ارتباطات میان فردی، آرامش فردی و فضیلتهای اخلاقی است.
در اندیشة اسلامی، رابطة خداوند با موجودات بر اساس رحمت و محبّت و بر بنیان ربوبیت استوار گشته و ارتباط افراد جامعه با همدیگر بر پیوند ناگسستنی «اخوّت» بنا نهاده شده است؛ پیوندی که تقویت و تحکیم آن، با گسترش و نهادینه شدن فرهنگ «مدارا و گذشت» که میوة شیرین آن، صلح، صمیمیت و وحدت است، رابطه مستقیمی دارد.
با وجود این، ضرورت مرزبندی و بازشناسی حوزه مدارا و گذشت، از محدودة سازش و مجامله کاری و همچنین تساهل و تسامح ناروا، بر کسی پوشیده نیست؛ چه اینکه «نرمش و بخشش» با تمام امتیازات و محاسنش، گاه نامطلوب و حتی زیان آور است.
از سوی دیگر، دست یابی به فضیلت مدارا و گذشت، به تحقّق زمینه های عقیدتی، اخلاقی و روانی در فرد و جامعه و نیز به کارگیری راهکارهای مناسب منوط است که در این میان، توجّه به آثار مثبت فردی و اجتماعی، در کنار آثار معنوی مدارا و گذشت، از مؤثرترین عوامل در این باره است.
معنای مدارا
مدارا از مادة «دَری » یا «درأ» اشتقاق یافته است.
«دَری » به معنای آگاهی و شناختی است که از راه مقدماتی پنهان و غیرمعمول به دست می آید؛ از این رو، دربارة صید آهو از راه حیله و مقدمات غیرمعمول گفته می شود: «دریْتُ الظبیَ».
«درأ» نیز در اصل به معنای «دفع کردن» است.
بر اساس این، واژة «مدارا» که به معنای «ملاطفت و برخورد نرم» است.
اگر از مادة «دری» باشد با معنای اصلی آن در «دریْتُ الظبیَ» تناسب دارد، گویی آدمی با تحمّل طرف مخالف و برخورد ملایم با او، وی را در کمند محبّت خویش گرفتار می سازد؛ و اگر از «درأ» مشتق باشد به این مناسبت است که آدمی با برخورد ملایم خویش، بدی او را دفع می کند.
بنابراین، در مدارا، مفهوم «پرهیز و احتیاط» نهفته است؛ از این رو، کاربرد بیشتر آن دربارة مخالفان و دشمنان است، بر خلاف «رفق» که غالباً دربارة موافقان و دوستان و بیشتر از آن، دربارة غیرمخالفان کاربرد دارد.
برای نمونه، در این باره در روایات چنین آمده است: «لا تحملوا علی شیعتنا و ارفقوا بهم» ، «و أمّا المخالفون فیکلّمهم بالمدارای».
البته واژة مدارا گاه در معنایی وسیع به کار می رود و هر دو گروه را شامل می شود؛ مانند: «أمرنی ربّی بمدارای الناس».
معنای عفو
عفو در اصل به معنای «صرف نظر کردن و رها کردن» است؛ از این رو، برای بیان صرف نظر کردن از عقوبت گناه، «عفا عنه» به کار می رود.
ابن فارس هرچند «ترک» و «طلب» را دو معنای اصلی برای عفو ذکر می کند، اما برای معنای دوم، موارد استعمال را اندکی برمی شمارد و تمایل دارد آن را نیز به معنای نخست بازگرداند در مورد پشم و موی حیوان که بی توجّهی و عدم پیرایش آن، افزایش آن را موجب شده، عفو معنای «تکثّر» می دهد؛ بدین مناسبت، در معنای «نموّ و افزایش» نیز به کار رفته است و در عبارت قرآنی حتّی "عفوا و قالوا" «تا انبوه شدند و گفتند» به همین معناست.
«عفا» به معنای «خاک» نیز آمده است که چنین معنایی بدین جهت است که به خاک توجّهی نمی شود.
معنای رفق
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم