لغت نامه دهخدا
کسی کو شدی ناامید از جهان
در آن محنت آباد گشتی نهان.نظامی.سینه من کاسمان درخون اوست
از خرابی محنت آبادست باز.؟ || کنایه از دنیاست :
چو روزی بگذرم زین محنت آباد
از آن ترسم کزین هم ناوری یاد.نظامی.که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است.حافظ.