شیفته کردن

لغت نامه دهخدا

شیفته کردن. [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) عاشق و شیدا کردن. دل بردن و آشفته ساختن :
خلق را بر تو چنین شیفته احسان تو کرد
تا تو باشی دل تو سیر مباداز احسان.فرخی.شیفته کرد مرا عشق و ولای تو چنین
شایدم هرچه به من عشق و ولای تو کند.منوچهری.

فرهنگ فارسی

عاشق شیدا کردن دل بردن و آشفته ساختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم