لغت نامه دهخدا شیفته کردن. [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) عاشق و شیدا کردن. دل بردن و آشفته ساختن : خلق را بر تو چنین شیفته احسان تو کردتا تو باشی دل تو سیر مباداز احسان.فرخی.شیفته کرد مرا عشق و ولای تو چنین شایدم هرچه به من عشق و ولای تو کند.منوچهری.