سربازی کردن

لغت نامه دهخدا

سربازی کردن. [ س َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) فداکاری کردن :
که سربازی کنیم و جان فشانیم
مگر کاحوال صورت بازدانیم.نظامی.|| خدمت نظام وظیفه کردن. خدمت سربازی کردن.

فرهنگ فارسی

فداکاری کردن یا خدمت نظام وظیفه کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال چای فال چای فال قهوه فال قهوه فال میلادی فال میلادی