رنگ رم کردن

لغت نامه دهخدا

رنگ رم کردن. [ رَ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) رنگ پریدن. رنگ رفتن. رنگ گسیختن.رنگ برخاستن. رجوع به همین ماده ها شود :
رنگ گلهای چمن بس که ز شوقت رم کرد
سبزه ای بال نیفشاند که طاوس نبود.میان ناصرعلی ( از بهار عجم ).

فرهنگ فارسی

رنگ پریدن رنگ رفتن رنگ گسیختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ارمنی فال ارمنی فال تک نیت فال تک نیت فال سنجش فال سنجش فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی