رستخیز شدن

لغت نامه دهخدا

رستخیز شدن. [ رَ ت َ / رَ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) غوغا شدن. شور و ولوله برپا گشتن. هنگامه بپا شدن. قیامت شدن :
داد از آن سلطان که هرجا خیمه بیداد زد
رستخیزی شد که از خاک شهیدان ناله خاست.شانی مشهدی ( از ارمغان آصفی ).

فرهنگ فارسی

غوغا شدن شور و ولوله برپا گشتن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم