دختر نوش

لغت نامه دهخدا

دختر نوش. [ دُ ت َ رِ ] ( اِخ ) بنت الهنی ٔ.دختر لقیطبن زرارة، که پدرش وی را بنام دختر کسری نامید و عرب از آن پس این نام را بتعریب دختنوس و دخدنوس بر دختران خود نهاده اند. ( از المعرب جوالیقی ).، دخترنوش. [ دُ ت َ ] ( اِخ ) نام دختر کسری انوشیروان. رجوع به دخت نوش و دختنوس شود.

فرهنگ فارسی

بنت الهنئ
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال پی ام سی فال پی ام سی فال چای فال چای فال کارت فال کارت