تخلف کردن. [ ت َ خ َل ْ ل ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خلاف کردن. بازپس ایستادن از وعده و عهد و امری : بر چهره ما خاک در دوست گواه است کز طاعت میخانه نکردیم تخلف.علی خراسانی ( از آنندراج ).رجوع به تخلف شود.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- سر پیچی کردن خلاف جستن . ۲- خلف عهد کردن . یا تخلف کردن از وعده خلاف وعده کردن.