تخلف کردن

لغت نامه دهخدا

تخلف کردن. [ ت َ خ َل ْ ل ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خلاف کردن. بازپس ایستادن از وعده و عهد و امری :
بر چهره ما خاک در دوست گواه است
کز طاعت میخانه نکردیم تخلف.علی خراسانی ( از آنندراج ).رجوع به تخلف شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- سر پیچی کردن خلاف جستن . ۲- خلف عهد کردن . یا تخلف کردن از وعده خلاف وعده کردن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال کارت فال کارت