بلندی گرفتن

لغت نامه دهخدا

بلندی گرفتن. [ ب ُ ل َ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) به عظمت رسیدن. اوج گرفتن. اعتلاء. استعلاء :
دولت ترکان که بلندی گرفت
مملکت از داد پسندی گرفت.نظامی.- بلندی گرفتن نام ؛ شهرت یافتن. نامدار شدن :
بدو گفت دادم من این کام تو
بلندی بگیرد مگر نام تو.فردوسی.

فرهنگ فارسی

به عظمت رسیدن ٠ اوج گرفتن ٠ اعتلائ ٠ استعلائ ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال فنجان فال فنجان فال میلادی فال میلادی فال پی ام سی فال پی ام سی