بازخواست کردن

لغت نامه دهخدا

بازخواست کردن. [ خوا / خا ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مؤاخذه کردن. تعزیر کردن. معاتبت کردن. عتاب کردن. توبیخ کردن. ملامت کردن. نکوهش کردن. سرزنش کردن.

فرهنگ فارسی

مواخذه کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال درخت فال درخت فال امروز فال امروز فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال اوراکل فال اوراکل