افسون نوشتن

لغت نامه دهخدا

افسون نوشتن. [ اَ ن ِ وِ ت َ ] ( مص مرکب ) افسون خواندن. ( از ناظم الاطباء ) :
زمانه بر رخت از چشم بد همی ترسد
از آن نویسد گردش بغالیه افسون.قطران تبریزی ( از آنندراج ).و رجوع به افسون خواندن شود.

فرهنگ فارسی

افسون خواندن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال تماس فال تماس فال نوستراداموس فال نوستراداموس