دانشنامه اسلامی
اندک اطلاعی که از زندگی وی به ما رسیده است ، آن قدر نیست که بتوانیم شرح حال روشنی از او به دست دهیم . همین قدر می دانیم که او از دیار خویش ، سمرقند، به بغداد آمد. این سفر که گویا در ۲۸۵ ق / ۸۹۸ م رخ داده، بی گمان مهم ترین حادثه در زندگی او بوده است ، زیرا در خلال آن توانست خود را تا صف نحویان بزرگ روزگار برکشد. وی به شهرهای گوناگون عراق سفر می کرده است . زَجّاجی از سفر او به سامرا سخن گفته است . نیز تردیدی نیست که او با نحویان بزرگ کوفه و بصره ملاقات می کرده است . اکثر منابع هنگام اشاره به سفر وی به بغداد، داستان مناظره او را با زجاج در باب نحو نقل می کنند، اما از فحوای این مناظره اطلاعی در دست نیست .
مذهب
ابن خیاط ظاهراً شیعی مذهب بود و به قول صاحب روضات ، ابن شهر آشوب و سپس حر عاملی بر این امر تصریح کرده اند، اما صاحب روضات نظر ابن شهر آشوب را نمی پسندد و اشعاری را که او دلیل تشیع ابن خیاط دانسته ، کافی نمی داند و تشیع او را با تشیع ابوالفرج اصفهانی که مورد خشم علمای متأخر شیعه است ، قیاس می کند.
مکتب نحوی
نیز گویند که او نزد مبرد (د ۲۸۵ق ) شاگردی کرد و از ثعلب (۲۹۱ ق / ۹۰۴ م ) شعر و ادب روایت می کرد، هر چند ابوعلی فارسی شاگردی او را نزد این دو تن نادرست پنداشته ، گوید: وی زمانی وارد بغداد شد که ثعلب فوت کرده و مبرد نیز دچار کری شدید شده بود و با این وصف نمی توانسته از آنان نحو بیاموزد. ابن خیاط زمانی به جرگه نحویان عراق پیوست که کار نزاع میان دو مکتب کوفه و بصره به اوج خود رسیده بود و او می بایست به استادان یکی از این دو گروه بپیوندد. او به بزرگان مکتب کوفه چون مبرد و ثعلب پیوست ، اما به طور کامل از نظریات نحوی آنان پیروی نکرد، بلکه کوشید نظریات کوفیان و بصریان را به هم درآمیزد، و گاهی نیز روش یکی از آن ها را پیروی می کرد. البته همین که سخن از آمیزش دو مکتب می رود، ناگزیر باید به مکتب بغداد که نوعی آشتی میان نحو کوفه و بصره ایجاد کرده بود، اندیشید، اما در زمان ابن خیاط این مکتب هنوز به شکل نهایی و رسمی خود درنیامده بود. بنابراین شیوه مردانی چون ابن خیاط را باید سرآغازی در تکوین مکتب بغداد پنداشت.
شاگردان
...