غلتانیدن

لغت نامه دهخدا

غلتانیدن. [ غ َ دَ ] ( مص ) گردانیدن به پهلو یا به پهنا. غلطانیدن. غلتاندن. غلطاندن. بجخیزانیدن : و از غلتانیدن خرسنگها که از بالا می انداختند زلزله در اجزا و اعضای کوه افتاد. ( جهانگشای جوینی ).

فرهنگ معین

(غَ دَ ) (مص م . ) از سمتی به سمت دیگر گرداندن .

فرهنگ فارسی

( مصدر ) گردانیدن به پهلو یا به پهنا غلت دادن پچخیزانیدن .

ویکی واژه

از سمتی به سمت دیگر گرداندن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال ورق فال ورق فال پی ام سی فال پی ام سی فال رابطه فال رابطه