دست ریس

لغت نامه دهخدا

دست ریس. [ دَ ] ( ن مف مرکب ) ریسمان و رشته با دست ریسیده شده. ( ناظم الاطباء ). رشته و ریسمان که به دوک ریشته اند نه به چرخ. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
عیسی اینک پیش کعبه بسته چون احرامیان
چادری کان دست ریس دخت عمران آمده.خاقانی.

فرهنگ عمید

ریسمان یا نخی که با دست ریسیده شده باشد.

فرهنگ فارسی

ریسمان و رشته با دست ریسیده شده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم