دانشنامه اسلامی
رقم (۳ بار)
«رقیم» در اصل از مادّه «رقم» به معنای نوشتن است و به عقیده غالب مفسران، این نام دیگری است، برای «اصحاب کهف»; چرا که سرانجام نام آنها را بر لوحه ای نوشته و بر در غار نصب کردند.
بعضی نیز، آن را نام کوهی می دانند که غار در آن واقع شده بود. بعضی آن را نام سرزمینی می دانند که آن کوه در آن بوده. و بعضی نام شهر و دیاری که «اصحاب کهف» از آن بیرون آمدند. ولی معنای اول صحیح تر به نظر می رسد.
نوشتن. و نقطه گذاشتن و آشکار کردن (اقرب) راغب آن را خطّ غلیظ گفته و از بعضی نقطه گذاشتن نقل کرده است. صحاح آن را نوشتن ترجمه میکند و نیز مجمع در سوره کهف. و آیه 8و9و18و19و20 همین سوره. به نظر میآید مراد از مرقوم در دو آیه مجسّم شدن اعمال است بطوریکه مراد از کتاب، کتاب به خصوصی است نه کاغذ یا پارچه نوشته شده مثلاً مهندسی که کارخانهای را نصب میکند میشود گفت فلان موتور را در فلان جا نوشت و فلان لوله را در فلان جا (یعنی گذاشت و نصب کرد). کتاب و اعمال فاجران در سجّین است و سجّین کتابی است که از اعمال نوشته شده و از اعمال به وجود آمده. همچنین است علیّون. به عقیده مجمع «کِتابٌ مَرْقُومٌ» تفسیر «سجّین» نیست زیرا سجّین کتاب مرقوم نمیباشد بلکه آن تفسیر کتاب در «اِنَّ کِتابَ الْفُجّارِ» است و تقدیر آن «و هو کتاب مرقوم» است ولی آن طور که گفته شد سجین را کتاب دانستن مانعی ندارد. . رقیم به معنی مرقوم و نوشته است اصحاب رقیم همان اصحاب کهف است علت این آن است که نام و حکایت آنها را در لوحی نوشتند و اصحاب رقیم خواندند عیاشی در تفسیر خود از امام صادق علیه السلام نقل کرده: آنها قومی بودند فرار کردند شاه زمان نام و نام پدران و نام عشایر آنها را در صحیفههای فلزی نوشت آن است قول خدا «اَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ». طبرسی از جمله اقوال این قول را نقل کرده که: رقیم لوحی است از سنگ که قصّه اصحاب کهف را در آن و در باب غار گذاشته و ایضاً این از اقوالی است که در کشاف کرده ولی گوید: لوح از فلز بود. و نیز گفتهاند: رقیم نام سگشان بود و نیز رقیم نام بیابانی است که کهف در آن بود و ایضاً رقیم نام کوهی است که در غار در آن قرار داشت و ایضاً رقیم نام شهر اصحاب کهف است (مجمع - کشاف) در مجمع نقل شده که گفتهاند آن لوح در یکی از خزائن پادشاهان محفوظ بود. و نیز طبرسی قول دیگری درباره رقیم نقل کرده که اصحاب رقیم غیر از اصحاب کهف است و مراد از آنها همان سه نفرند که بغاری رفتند و باب غار مسدود گردید دعا کردند خداوند نجاتشان داد. قضیّه آن سه نفر را شیعه و سنّی در کتابهای خود نقل کردهاند و آن در ج 2 امالی شیخ طوسی جزء 12 حدیث 26 است. ولی این قول بعید است زیرا فقط حالات اصحاب کهف در قرآن آمده و اگر اصحاب رقیم غیر از آنها بودند لازم بود از آنها هم ذکری به میان آید. به عقیده المیزان نیز اصحاب رقیم همان اصحاب کهف اند و در ردّ دو قصّه و دو گروه بودن میگوید: این جدّاً بعید است که خداوند در کلام بلیغ خود به دو طائفه اشاره کند و در یکی به تفصیل سخن گوید و به دیگری نه اجمالاً و نه تفصیلاً اشاره نکند.