لغت نامه دهخدا
اقراد. [ اِ ] ( ع مص ) درماندن در سخن. || خاموش بودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || آرمیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). آرام گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). || خود را پارساوار نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بمردگی زدن خود را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). مرده گردانیدن خویشتن را. ( آنندراج ). مرده بازی درآوردن. || خوار گردیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).