دانشنامه اسلامی
خاندان نوبختی تبار و نژاد ایرانی دارند. نیای اعلای اسماعیل شخصی به نام نوبخت است که گویا در آغاز به کیش مجوس اعتقاد و به دانش نجوم ـ و ستاره شناسی ـ گرایش و در آن شهرت و تخصص بالایی داشت. برخی بر این باورند که نام او ترکیبی از دو واژه فارسی «نو» و «بخت» است. گویا زادگاه او اهواز است و بدین سبب به او «اهوازی» می گویند. نوبخت پیش از راه یافتن به دستگاه خلافت عباسیان و پذیرش اسلام ، در اهواز زندانی بود. منصور دوانیقی ـ خلیفه جنایتکار عباسی ـ هم در روزگار حاکمیت بنی امیه در همان مکان زندانی بود. در آنجا نوبخت از طریق علم نجوم به منصور گفت: تو روزی به ریاست می رسی! منصور که از این خبر شگفت زده شده بود، به او مژده داد اگر چنین شود، در برآوردن نیازهای تو کوتاهی نخواهم کرد.سالها گذشت و اولین خلیفه بنی عباس (ابوالعباس سفاح) بعد از سه ـ چهار سال خلافت از دنیا رفت و منصور دوانیقی خلیفه شد. نوبخت تا این خبر را شنید، راهی بغداد شد و خود را به منصور رساند و داستان زندان اهواز را بازگو کرد. منصور هم زمین بزرگی در بغداد را به او داد. از این تاریخ بود که نوبخت پله های ترقی را طی کرد و ضمن مسلمان شدن در شمار نزدیکان منصور جای گرفت و منجم دربار شد و چون پیر شد، منصور تنها فرزندش «ابوسهل» (گرچه ابوسهل کنیه است، اما در این مورد اسم می باشد. چون نام اصلی ابوسهل ایران باستانی و تلفظ آن سخت بود، منصور نام ابوسهل را برایش برگزید.) را که از علم نجوم بهره داشت، را به جانشینی پدر منصوب کرد.ابوسهل دارای ده فرزند پسر شد که نام یکی از آنان اسحاق است و یکی از فرزندان اسحاق، علی نام دارد و اسماعیل (شخصیت مورد نظر در این مقاله) فرزند علی است.ظاهرا گرایش به مکتب تشیع از عصر اسحاق بن ابی سهل، در خاندان نوبخت پدید آمد. ابن ندیم می نویسد: «آل نوبخت در ولایت مداری و اظهار محبت به آستان حضرت امیر مؤمنان در خاندانش در عراق، شهره آفاقند.»
دوران ابوسهل
ولادت ابوسهل در سال ۲۳۷ق در عصر امامت حضرت هادی علیه السّلام رخ داد و هنگام شهادت حضرت (۲۵۴ق) هفده سال از عمر وی می گذشت. او هنگام شهادت امام حسن عسگری علیه السّلام در سال ۲۶۰ق نیز بیست و سه ساله بود و حدود نیم قرن با سه نفر از نواب حضرت ولی عصر عجّل الله فرجه الشریف (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان بن سعید و حسین بن روح نوبختی) ارتباط تنگاتنگی داشت.با آغاز غیبت امام زمان عجّل الله فرجه الشریف ، در میان شیعیان ـ بویژه شیعه بغداد ـ که مرکز فرهنگی جهان اسلام بود، نوعی اتحاد و انسجام و همدلی پدید آمد که دلیل آن اعتقاد کامل به امامت آن حضرت بود. از سوی دیگر بغداد از اواخر سده سوم و اوائل سده چهارم هجری مرکز برخورد اندیشه های فرق اسلامی بود و هر فرقه ای (معتزلیان، مرجئه ، اسماعیلیه و...) پیشوایانی داشتند که در دانش کلام متخصص و اهل بحث بودند. با توجه به این فضا ابوسهل نوبختی در راستای دفاع از مبانی و اعتقادات شعیه ـ بویژه در رابطه امامت و خلافت بلافصل امیر مؤمنان و سایر امامان ـ به عنوان چهره اول کلام شیعی در مجامع فکری مورد توجه ویژه قرار گرفت به گونه ای که به عنوان: «شیخ المتکلمین» بغداد بدو نگریسته می شد. نجاشی می گوید:«تمام دانشمندان بغداد از هر مشرب و دیدگاه فکری برتری و جایگاه والای ابوسهل نوبختی را در حوزه مسائل کلامی و... ، پذیرفته بودند و بدان اعتراف داشتند.»
اقتدار و نفوذ سیاسی
اسماعیل بن علی، گرچه بیشتر به عنوان متکلم و عالمی اهل مناظره شناخته می شد و بدین عنوان نزد پیروان اهل بیت شهره بود، از پایگاه مردمی و اجتماعی گسترده ای هم برخوردار بود. در حوزه سیاست نفوذ و اقتدار خیره کننده ای نزد حاکمان بنی عباس داشت، بویژه در دستگاه مقتدر عباسی (۱۹۵ـ ۳۲۰ق) منصب او نویسندگی دیوان و حسابرسی مالی دستگاه خلافت بود. نجاشی می نگارد:«ابوسهل نوبختی صاحب شکوه و عظمت و مقام بود هم در حوزه دین و هم مسائل دنیوی و اجتماعی که همدوش صدارت و وزارت بود.»
تحصیل دانش
...