مرتضع

لغت نامه دهخدا

مرتضع. [ م ُ ت َ ض ِ ] ( ع ص ) رضیع. شیرخواره. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). نعت فاعلی است از ارتضاع به معنی رضاع و رضاعه. رجوع به ارتضاع شود. || میشی که شیر خود را مکد. ( آنندراج ) ( ازمتن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به ارتضاع شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال حافظ فال حافظ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال راز فال راز