لغت نامه دهخدا
قهستان. [ ق ُ هََ ] ( اِخ ) ولایتی است در خراسان. ( برهان ). این ولایت در جنوب خراسان واقع و شامل قائن ، تون ، گناباد و طبس العناب و کهستان و طبس التمر و طریثیث ( ترشیز ) است. ( از معجم البلدان ) ( حاشیه برهان ). شهرستانی است میان نیشابور و هرات و قصبه آن قاین و طبس است. ( از ناظم الاطباء ).
قهستان. [ ق ُهََ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی سیرجان. محصول عمده آن غلات ، پنبه و شغل سکنه آن مکاری گری ، زراعت و پیشه وری است. این ده از 17 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 3549 تن و مرکز دهستان قریه سعادت آباد است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
قهستان. [ ق ُ هََ ] ( اِخ ) موضعی در قم ، بدین نام اشتهار دارد. ( حاشیه برهان چ معین از جغرافیای سیاسی کیهان ).