ففهمناها

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
ف (۲۹۹۹ بار)فهم (۱ بار)ها (۱۳۹۹ بار)
علم و دانستن. «فَهِمَهُ فَهْماً عَلِمَهُ وَ عَرَفَهُ بِقَلْبِهَ» و آن متعلق به معانی است نه ذوات گویند «فَهِمْتُ الْکَلامَ» ولی «فَهِمْتُ الرَّجُلَ» صحیح نیست بلکه «عَرَفْتُ الرَّجُلَ» درست است (اقرب). تفهیم: دانا کردن. . ضمیر «ها» به حکومت و فتوی راجع است یعنی: فتوای مسئله را به سلیمان تفهیم کردیم و به هر دو از داود و سلیمان علم و حکمت دادیم این لفظ یکبار بیشتر در قرآن نیامده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال قهوه فال قهوه فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز