عشق زدن. [ ع ِ زَ دَ ] ( مص مرکب ) در اصطلاح رنود، به منزله سلام گفتن بود که گاه بمعنی مشهور آید که فعل شرعی است و گاه بجای الوداع استعمال کنند. ( آنندراج ).عشق گفتن. رجوع به عشق و عشق گفتن شود : عشق زد شمع که ای سوختگان خوش باشید شعله هم آب بقائی است که من می دانم.میرزا عبدالقادر بیدل ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
در اصطلاح رنود به منزله سلام گفتن بود که گاه بمعنی مشهور آید که فعل شرعی است و گاه بجای الوداع استعمال کنند عشق گفتن