طناب صبح

لغت نامه دهخدا

طناب صبح. [ طَ ب ِ ص ُ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خطوط شعاعی. اوحدالدین انوری راست :
باش تا صبح دولتت پس از این
تیغ خورشید برکشد ز نیام
تا کنی از طناب صبح طناب
تا کنی از خیام چرخ خیام.( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از خطوط شعاعی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت