شراب کردن

لغت نامه دهخدا

شراب کردن. [ ش َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شراب ساختن. شراب انداختن : پرسیده بودندش از شراب کردن و شراب خوردن ورود زدن و پوستها بستن بر دف و طبل و طنبور و بربط و آنچه بدین ماند. پیغمبر ( ص ) فرمود: که این خصلتها از فرزندان قابیل برخاست. ( از ترجمه طبری بلعمی ).

فرهنگ فارسی

شراب ساختن شراب انداختن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال احساس فال احساس فال ارمنی فال ارمنی فال تاروت فال تاروت