سلطان نشان. [ س ُ ن ِ ] ( ص مرکب ) دارای علامت و نشان شاهی. شاه نشان : و سلطان نشانی و تاج بخشی میکرد امراء و خواجگان دولت بر وی حسد بردند. ( النقض ص 88 ). تو سلطان نشانی و هر روز دولت بسلطان نشانی نشانت فرستد.مجیرالدین بیلقانی.خسرو سلطان نشان در شرق و غرب.خاقانی.ای نوشته دولتت منشور ملک جاودان همچو عم سلطانی وهمچون پدر سلطان نشان.ظهیرالدین فاریابی.