سست و مست

لغت نامه دهخدا

سست و مست. [ س ُ ت ُ م ُ ] ( ص مرکب ، از اتباع ) نااستوار. نامحکم. نادرست.
- امثال :
همه جایم سست و مست است
فقط ناندانیم درست است.

فرهنگ فارسی

نا استوار . نامحکم . نادرست .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم