لغت نامه دهخدا
نامزد غمی ز دهر ای دل خون گرفته هان
زیرمیانه خوش نشین چون غم تست بیکران.مجیر بیلقانی ( از بهار عجم ).گرچه امام دین بدم تا که به دیر در شدم
در بن دیر خویش را رند زمانه یافتم
نعره زنان برون شدم دلق و سجاده سوختم
طاعت و زاهدی خود زیرمیانه یافتم.عطار ( دیوان چ تفضلی ص 370 ).