روز گذاردن

لغت نامه دهخدا

روز گذاردن. [ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) گذرانیدن روز. روز بسر بردن : علاق ؛آنچه بوی روز گذارند از علف و قوت. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

گذرانیدن روز . روز بسر بردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال میلادی فال میلادی فال چای فال چای فال ارمنی فال ارمنی