لغت نامه دهخدا دل رمیده. [ دِ رَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) رمیده دل. آنکه دل او رمیده باشد. دل از دست داده. ترسان. هراسان. بیم زده : دل رمیده کی تواند ساخت با ساز وجودسگ گزیده کی تواند دید در آب روان.خاقانی.یاری دو سه داشت دل رمیده چون او همه واقعه رسیده.نظامی.