درشهری

لغت نامه دهخدا

درشهری. [ دَرِ ش َ ] ( ص نسبی ) زبان درشهری در شاهد ذیل از «مزارات کرمان » ظاهراً به معنی زبان اطراف شهر و زبانی که در خارج شهر ( بر طبق کتاب مزارات ظاهراً شهر کرمان )بدان تکلم می کردند بکار رفته است : آواز بابا از بن گنبد او به مولانا رسیده که می گفته اند به زبان درشهری : بشو بشو لولکی نی. ( مزارات کرمان ص 40 ).

فرهنگ فارسی

زبان درشهری در شاهد ذیل از مزارات کرمان ظاهرا به معنی زبان اطراف شهر و زبانی که در خارج شهر بدان تکلم می کردند بکار رفته است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال زندگی فال زندگی