حمنه

لغت نامه دهخدا

( حمنة ) حمنة. [ ح َ ن َ ] ( ع اِ ) یکی حمن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). رجوع به حمن شود.

فرهنگ فارسی

یکی حمن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم