حسابت

لغت نامه دهخدا

حسابت. [ ح َ ب َ ] ( ع مص ) حسابة. صاحب حسب گردیدن. ( از منتهی الارب ). خداوند نژاد نیک شدن. گوهری و خداوند نژاد بزرگ شدن. ( زوزنی ). گوهری و خداوند نژاد نیک شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || گوهری شدن یعنی دین دار و مالدار شدن. ( مهذب الاسماء ).
حسابت. [ ح ِ ب َ ] ( ع مص ) حسابة. حسبان. حساب. حسب. شمردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( مهذب الاسماء ).
حسابة. [ ح ِ ب َ ] ( ع اِمص ) رجوع به حسابت شود.

فرهنگ فارسی

حساب شمردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال فنجان فال فنجان فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال احساس فال احساس