حد زدن

لغت نامه دهخدا

حد زدن. [ ح َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) اجرا کردن حد شرعی. رجوع به حد ( اصطلاح فقه ) شود.

فرهنگ فارسی

اجرای حد شرعی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم