جنیور

لغت نامه دهخدا

جنیور. [ ج َ نی وَ ] ( اِ ) پل صراط را گویند، و بتقدیم تحتانی ( یاء ) بر حرف ثانی ( نون ) هم آمده است. ( برهان ). پل صراط که چنودپل و خنپور [ خَم ْ/ خُم ْ ] نیز گویند. ( ناظم الاطباء ) :
ترا هست محشر رسول حجاز
دهنده بپول جنیور جواز.عنصری.بپول جنیور که چون تیغ تیز
گذار است و هم نامه و رستخیز.اسدی.و در نسخه حلمی بتقدیم یاء بر نون بر وزن کینور آمده و مثال آن این شعر اسدی است :
سیه روی گردد ز جرم گناه
سوی جینور پل نباشدْش راه.اسدی.رهی سخت چون جینور تن گداز
تهی چون کف زفت روز نیاز.اسدی.رجوع به چنیور شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تک نیت فال تک نیت