توانش. [ ت ُ / ت َ ن ِ] ( اِمص ) توانستن. قدرت و قوت. ( ناظم الاطباء ). اسم مصدر توانستن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) : وقتی ناگاه داعیه ای پدید آید که در احیاء علوم به مقدار توانش ، سعی اختیار کرده اید. ( تاریخ بیهق از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و تفصیل این در کتاب مشارب التجارب که در تاریخ ساخته ام به تازی به مقدار دانش و توانش خویش بیان کرده ام. ( تاریخ بیهق ). بیان کرده آمده است به مقدار توانش و دانش خویش. ( تاریخ بیهق ).