تنگ جای

لغت نامه دهخدا

تنگ جای. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) جایی بی وسعت. مکانی که کسی به دشواری در آن جای گیرد :
همه نعل مرکب زنم باژگونه
به وقتی کزین تنگ جا می گریزم.خاقانی.به عرض دو میدان در آن تنگ جای
فشردند چون کوه پولاد و پای.نظامی.رجوع به تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی

جایی بی وسعت . مکانیکه که کسی به دشواری در آن جای گیرد .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم