تاریک روز

لغت نامه دهخدا

تاریک روز. ( ص مرکب ) تیره روز. ( آنندراج ). غمگین. سیه روز و سیه بخت. ( ناظم الاطباء ) :
دل تاریک روزم را شب آمد
تن بیمارخیزم را تب آمد.نظامی.ای ز تو خورشید چرخ در مرض تَف و تاب
از من تاریک روز طلعت روشن متاب.امیرخسرو دهلوی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) تیره روز غمگین سیه روز سیه بخت .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم